نتایج جستجو برای عبارت :

روش مهمه

اکثریت انسان هایى که نسبت به دیگران بیشتر میخندن و بیشتر هم شوخ طبعى میکنن،از درون یا خیلى ناراحتن یا اینکه خیلى زندگى سختى داشتن و شاید هنوزم دارن.میخوام بگم،هر کى مى خندونه شاد نیست و هر کى مى خنده،خوشحال نیست.اون چیزى که مهمه،ظاهر نیست.دله که مهمه،دل.
روز های اول که با هیراد حرف میزدم ,بنظر بسیار روشنفکر میومد که دوستی دختر با پسر یا ازدواج با زن مطلقه بدون اشکال می دونست اما حالا که نامزد شدیم جور دیگه ای رفتار میکنه که تعجب میکنم از این همه تفاوت ,حالا که حتی ساعت بیرون رفتنم و برگشتم براش مهمه یک ساعت بیرون برم زنگ میزنه کجایی کجایی کی میای?,نوع لباس پوشیدنم مهمه ,اینکه با دوستم و دوست پسرش به هیچ عنوان بیرون نرم مهمه ,سرسنگین بودن با پسرای فامیل و کلاس زبان و دانشگاه بشدت براش مهمه ,اینکه
تو برزخ عجیبی گیر افتاده ام درباره ی روابطم با آدم ها. حس می کنم به اندازه ی کافی تاثیر گذار نبوده ام تو زندگیم و هیچ اهمیتی نمی دم اگه کسی الان بگه حرف و نظر دیگران برای آدم نباید ارزش داشته باشه. چون مهمه. برای یه آدم معمولی روابطش با دیگران مهمه. و من به جایی رسیده ام که فکر می کنم اگه همین الان بمیرم زندگی هیچ کس تغییری نمی کنه. روی هیچ کس تاثیری نذاشته ام و این آزارم می ده. 
دوره روان شناسی من هم کم کم تموم شد
جلساتم کمتر شده و نسبت به گذشته خودم خیلی بهتر شدم
حتی نسبت به اطرافیانم...
البته هنوز جای کار دارم اما خب میتونم بگم سلامت روانی هم مهمه همونطور که سلامت جسمی مهمه
هنوز هم غمگین میشم. هنوز هم نسبت به خودم اعتماد به نفس ندارم. هنوز هم حس تنهایی گلومو چنگ میندازه ولی باهاشون کنار اومدم...
...............................................
بچه ها شده بی حوصله باشید؟ به همه چیز؟ حتی خودتون؟
شده سرد بشید؟
 
خدا می دونه چقدر بی تابم... چقدر منتظر... منتظر یه فصل از یه کتاب... فصلی که خیلی برام مهمه و قراره یه نفر برام بفرسته... مطمئنم اون یه نفر درک نمی کنه چقدر برام مهمه و چقدر منتظرم.... و نمی دونم چطوری تحمل کنم ... چطوری صبر کنم... خدا کنه زود بفرسته... خدایا... خدایا...
اوضاع مملکت که خیلی قمر در عقربه‌.. ولی من سعی می کنم بی خیال باشم... مسئله ی دیگه ای منو بی تاب کرده....
دیشب شعرها رو فرستادم برای سین... امیدوارم بتونه کاری بکنه....
سلام به همه دوستان وبلاگی عزیزم لطفا بیاید و نظر بدین و بگید چیکار کنم ؟اونای که داستان علاقه منو به سید خوندند لطفا نظر بدید.من الان سید رو توی برنامه اینستا پیداش کردم وفالو کردم و ایشون هم فالو کرد ولی پیام نداد به نظر شما من پیام بدم مشکلی داره ؟؟؟ لطفا راهنماییم کنید خیلی مهمه ؟
#لطفا -قضاوت- نکنید
پی نوشت : این وبلاگ به زودی حذف میشود اگه قرار به فراموشی فرد مذکور باشه  
همه چی به کنار! این یکی کارموجور کن اقلن
عاخه فقط درد ومرض بقیه مهمه؟!
هیچ راه دیگه ای نبود؟!
پس من چی؟!
همش بگم نه اون اوضاعش بدتربود!
حال من نه برای هیچکس مهمه نه تو؟
دلت خنک شد شکستم؟
دلت خنک شد زمین خوردنمو میبینی؟
حالم بده دلت آرومه خدا؟
آره حتما.
ساعت رو نگاه می کنم، عقربه داره هشت رو نشون میده، من نیم ساعت دیگه جلسه ی مشاوره دارم، نگاهم رو زیر پتو می برم و پتو رو میارم بالاتر، به خودم میگم که تو می خوای بری بشینی یه ساعت حرف بزنی که حالت خوب شه؟ من یه پیشنهاد دیگه دارم، از خوابت نزن و دوساعت بخواب ... 
حس آدمایی که شکست عشقی خوردن رو ندارم خدایی، حس افسردگی ناشی از ظلم و تحقیر شدن رو دارم. خیلی مهمه که انسانیت کسی رو زیر سوال نبری، خیلی مهمه که در پرسش محترمانه پاسخی مبهم و غیر اخلاقی ندی
زرافه یه بیماری پوستی گرفته و الان با این وضعیت صلاح نمیدونم بره دکتر. داشتم فکر می‌کردم اگر بیماریش پیشرفت کنه و خوب نشه؟ بعدش به این فکر کردم که برای خود من هم ممکن بود همین اتفاق بیافته. و اینکه بیماری پوستیه، چیز خاصی نیست واقعا. کلی از آدما دارن... دخترخاله‌م داره، یکی از استادها هم داره حتی! 
برای خودش هم مهم نیست واقعا. من گفتم برای من مهمه که یکم جدی بگیره. البته مهمه واقعا، ولی از خود زرافه مهم‌تر نیست. بعدش فکر کردم که خدا سلامتی بده..
میپرسه که "خانوم قد مهمه یا سن؟" متوجه سوالش نمیشم و مکث ‌می‌کنم. یکی از ته کلاس میگه "معلومه که سن". بغل دستیش میزنه تو سرش و میگه "قد مهمه داداش". همهمه میفته و هر کدوم نظر متفاوت میدن.‌ آخرش برای ختم داستان مجبور میشم برای این دو گزینه‌ی بی‌ربط به هم، دو سه بند توضیح بدم و تشویقشون کنم به تغذیه سالم و ورزش! چیزی که برام جالبه نظرات عجیب‌ و فانتزی و ذهن بدون چارچوبشونه. آدم بزرگا ذهن باز و روشن و بدون منطق و محدودیت بچه‌هارو به مرور شبیه به خو
امروزم بیدار شدم ساعت چهار ، صبح زود. شاید بگی چقدر عقب افتادست هر روز صبح که بیدار میشه این رو تکرار میکنه و میگه. خب من فقط فکر میکنم این که هر روز میتونم بیدار بشم صبح زود از خوشبختیمه از این که هنوز میتونم به خودم غلبه کنم. از این که هدف دارم تا هر روز چشممو باز کنم. برای خودم خب این مهمه چون هر روز با این فکر شروع میشه که باید تلاش کنم و همه توانم رو بذارم تا بهتر بشم. بهتر از روزای قبل. نمیخوام به نشدن فکر کنم  به فکرای مزخرف که فقط جلوی راهم
سلام 
خوبی?
در چه حالی? 
جیغ نکش احمق، داری زندگی خودتو با این جیغ ها به باد فنا میدی 
گاو نباش 
به جای جیغ گریه کن 
سعی کن 
سعی نکنی هفده هجده سال بعد می بینی نمی تونی بدون جیغ زدن گریه کنی
تازه کاش یاد بگیری بریزی تو خودت، فوقش هیستریک میشی دیگه 
 
 
یه چیز دیگه 
از اون کتابها و درسهایی که یه سره بهت گفتن شما فقط درس بخونین ما چیز دیگه ازتون نمیخوایم و تو هیچوقت نخوندی، چیزهای خیلی خیلی مهمتری هم وجود داره 
آره سیرابی پاک کردن واقعا مهمه 
خیل
زندگی نباتی یعنی اینکه دیشب قرص ها رو خوردم و سحر هم بیدار نشدم
دیشب افطار چی خوردم؟ پنیر و یه بشقاب آش 
بعد امروز نه و نیم بود فکر کنم که بیدار شدم شایدم دیرتر 
همینطور دراز کش بودم تا ظهر 
ظهر نماز خوندم و خوابیدم تا الان 
چه قرصهای وحشتناکی اند اینا :( 
خیلی بدجور خواب‌آورند 
اومممم یکیشونو چند سال پیش می خوردم این همه خولب‌آور فکر نکنم بوده باشه 
اون یکیو سال پیش‌دانشگاهی می خوردم و چیزی ازش یادم نیست که چقدر خواب‌آور بوده 
شایدم واقعا
خب به عنوان که هیچ ربطی نداره. امروز روز خوبی نبود، روز روو اعصابی بود بیشتر 
دوستمون با دوست پسرش کات کرده و بعد از کات کردن تمام ویژگی های بد پسره رو گفته برای ما ، بعد دوباره برگشتن به هم. بعد حالا دوستمون انتظار داره ما این آقا را دوست داشته باشیم و بهش احترام بذاریم.اونم کجا؟ مخصوصا جلو آقای الف! حالا ما چی؟ ما نه این الف برامون مهمه نه اون الف؛ صرفا حرفمونو زدیم و مسخره‌بازیمونو کردیم. ایشون ناراحت شده، اس ام اس داده و مارو توو تین شرایط
مهم بودش قالب وبم چی باشه یه نصف روز رو وقت پیدا کردن یه قالبی که
تنها به دلم بشینه میکردم قبلنا برام مهم بود عکس پروفایلم چی باشه !زیر
نویسم چی باشه و وضعیتمو رو چه کسی چک میکنه الانا هیچ کدوم از اینا مهم
نیس اینقده گوشه گیر شدم که خودمم توش موندم !نه برام پستای اینستای کسی
مهمه نه چیزی نه حتی برام مهمه کی پستا رو چک میکنه کم کم میخوام این عادت
اینکه کی وضعیتمو چک کرده ترک کنم !برام که مهم نباشه همه چی حل میشه انگار
دارم تنهایی رو به همه چی تر
هر روز، بیش‌تر از روز قبل دارم می‌فهمم که تاییدطلبم. حرف داداش برام مهمه، حرف دایی برام مهمه... به یه زندگی کات دار فکر می‌کنم، زندگی‌ای که دو سمت‌اش کات خورده. سمت گذشته، و سمت آینده‌اش.
منظور من از کات خوردن سمت آینده اینه که برای من خیلی مهم شده حتما تا چند سال آینده اپلای بکنم و از ایران برم.. ( که به گمانم تا حد زیادی به همون تاییدطلبی برمی‌گرده، که خیلی از آدمای اطراف من از ایران رفتن پس من هم باید برم.) شاید اپلای کردن راه خوبی برای ادا
-تو واقعا عاشق یه شخص حقیقی و خارج از ذهنی یا صرفا اداشو در میاری و خیالیه؟
                                                ‌ ‌‌‌    ‌
+شخص حقیقی درون ذهن هم مگه داریم؟ :))
-گفتم شخص حقیقی و خارج از ذهن ، بینشون "و" هست ،نه کسره.
منظورم یه انسانه!
حاجی سوالُ نپیچون...‌
                                              ‌ ‌‌‌    ‌
+سوال نپیچوندم-.-
-پرسیدم واقعا عاشق یه فرد حقیقی ای؟
اصلا اینجوری بگم : کسی رو دوست داری؟
‌                                                 ‌ ‌‌
شابد دوست: زهرا ی قسمتی از کتاب شازده کوچولو هست که میگه : بدتر از اونی که بیای و کسی متوجه نشه ، اینه که بری و کسی متوجه نشه! ... البته ما متوجه شدیم که تو رفتی...
زهرا: ......
شاید دوست: خب زهرا من ی رب دیگه جمع میکنم میرم.
زهرا: باشه.
شاید دوست: دست بده!
شاید دوست: بوسم کن!
زهرا: بوسم نمیاد!:-\ 
شاید دوست: دیگه باهات حرف نمیزنم!
زهرا :خب نزن! 
شاید دوست: زهرا؟!o__0
زهرا: فک‌‌کردی برام مهمه؟!
......
خدایا! فکر‌میکنن اینکه با من حرف بزنن یا نزنن برای من مهم ه!:-\ 
...
یه زمانی برنامه ی کاریم یه مقدار دیر تر شروع می شد . برنامه ریخته بودم صبح بعد نماز یه تعقیبی ، دعایی ، مناجاتی انجام بدم . و این که بشینم و "تفکر" کنم و گاهی توی وبلاگ بنویسمش . اون موقع ها وضعم خیلی بهتر بود . اما حالا که برنامه هام تغییر کرده و صبح باید زودتر برم بیرون . از اون طرف شب ها هم که نمیشه به این زودی خوابید ، عملا این برنامه ی بعد از نماز صبحم منتفی شده . و احساس می کنم ریشه ی این سلوکِ مرده از همین جاست ...
این که فراموش کردم چی مهمه ، چی م
بین آدم و کتابی که انتخاب می‌کنه یه رابطه عمیق شروع می‌شه.. به خصوص اگه طبقه بالای بالا باشه و چهارپایه بذاری زیر پات تا بهش برسی. برش می‌داری و ورق می‌زنی آروم آروم. چهارپایه زیر پات داره لق می‌زنه و باید یه پله بیایی پایین‌تر. پله‌ها رو یکی یکی میای تا دوباره روی زمین. قدم می‌زنی بین قفسه‌ها و یه دفعه متوجه می‌شی که پشت جلد کتاب یه مقدار زخمیه.. روی زخمش دست می‌کشی. و بعد با خودت فکر می‌کنی که زخمی بودنش مهمه یا نه؟ ولی نمی‌تونی خودت رو
واقعیت اینه که اگرچه حالم خوب شده، آرومم و تشویش به پایان رسیده اما من یه آدم شکست خورده‌ام.. آره به خودم باختم.. نتونستم این من رو جمع کنم.. نتونستم زندگی رو از سر بگیرم.. نتونستم از او عبور کنم و همه‌ی اینها یعنی من ضعیف بودم و باختم.
یه بازنده چی داره.. هیچی جز دلخوشکنکی.. من بازنده‌ام اما اون رفتنی بالاخره و زندگی به منِ قوی نیاز داره پس من باید برای اون روز آماده بشم.. باید آماده‌ی روز جنگ بشم و این بار قدرتمند باشم... 
نمی دونم فعلا نگاهم به خ
سلام
میخواستم ازتون یه سوال بپرسم لطفا آقایون جواب بدن. 
خیلی وقت ها میشنوم از بعضی ها میگن که من اگه بخوام برم خواستگاری، حتی یه نفر هم نباید تو خانواده دختر معتاد باشه! مثلا اگه شوهر خواهر دختره معتاد باشه یعنی چی؟ (مثلا پدر دختره معتاد باشه ... ولی آدم خوبی باشه... تو شهرشون آبرو داشته باشه...، دستش به دهنش میرسه... وضع مالی متوسط به بالا ...)
دختره خودش پاک، با حجاب، باشخصیت، شاغل، از نظر زیبایی در حد خوب ...، خب آخه آقا پسر خوب، شما میخوای بری دخ
آیا قضاوت ها و حرف‌های دیگران درباره یه آدم یا موضوع یا اتفاق در ما اثر داره؟ دید ما رو مثبت یا منفی می‌کنه؟ اگه آره به نظرم باید هر چه زودتر از اون آدم یا موضوع خلاص شیم. چون خیلی هم برا ما مهم نیست. یا خیلی نمی‌شناسیم یا ازش مطمئن نیستیم. مطمئن نیستیم که چقدر برامون مهمه یا میخوایم مهم باشه. انگار تو حرف های دیگران دنبال تاییدیه میگردیم. چه برای نگه داشتن اون اتفاق یا آدم چه برای حذف کردنش.
 
+ من واقعا انقدر نخواستنی بودم اونجا؟ نه بابا. فکر
سلام و روز بخیر
این پروژه‌ای بود که در زمان کارشناسی بنده در طول ترم به عنوان پروژه درس الکترونیک صنعتی باید انجام می‌شد
مدار این پروژه رو آقای مهندس شبیری زحمتش رو کشیدن و استاد درس هم دکتر ناصر اسکندریان هستن.
فعلا عکس مدار رو داشته باشیم تا بعد:
در مدار زیر، ترانس سر وسط استفاده شده از نوع ۲۲۰/۹ یا ۲۲۰/۱۲ می‌تونه باشه. همچنین پل دیودی، خازن‌های الکترولیت 2200uf, 25v که پلاریته‌هاشون مهمه در نحوه‌ی بستن مدار، رگولاتور ولتاژ (تثبیت کننده‌ی و
سلام به خانواده برتری ها
امیدوارم هر کجا که هستید سلامت و موفق باشید، من یک سوال ازتون داشتم، می خواستم بدونم آیا میشه بدون در نظر گرفتن خانواده ازدواج کرد؟، اگه یک نفر خانواده نداشته باشه مثلا پدر و مادرش فوت کرده باشن یا خانواده خوبی نداشته باشه(بماند) و فامیل خوبی نداشته، چطوری باید خواستگاری کنه؟
مراسم ها رو برگزار و ازدواج کنه؟ دختر خانم های امروزی تا چه اندازه با این قضیه کنار میان و آیا خانواده طرف مقابل براشون مهمه؟، تا چه اندازه مه
هرگز پیش نیامده برسم کلید خونه رو پرت کنم روی میز یا گوشه کناری؛ کلیدهای خونه مثل یک راز عزیز هست که فقط من و چند نفر دیگه داریمش...خیلی عزیزه. جا نمیگذارمش، گمش نمیکنم. مثل شناسنامه م مهمه و مثل تصویر آدمهای خونه همیشه در نظرم هست و برای من زیباست.
سلام به همه عزیزان خانواده برتری ...
من حدود 1 سال و خورده ای میشه که خانواده برتر رو میشناسم و روزی بین 3 تا 5 بار میام اینجا تا از مطالب عزیزان استفاده کنم. من رضا هستم و احتمالا کسی منو نشناسه چون زیاد اینجا کامنت نمیذارم.
مشکلی که بهش برخوردم اینه که ممکنه به زودی ها ازدواج کنم و البته تمام معیارام رو که زیر و رو کردم دیدم یه معیار عجیب دارم و هر چی سعی میکنم وانمود کنم مهم نیست نمیشه ...
من برام خیلی مهمه که همسرم یه آشپز خیلی درجه یک باشه که بت
جدیدا با یکی دوست شدم. جذابه. دوستِ دوست که نه، آشنا بگم بهتره. بعد از صحبتهای مختلف موضوع به درس و کار رسید. میگم چه کار میکنی میگه از جیب بابام میخورم! میگم چی خوندی میگه دیپلم ردی هستم
هر جور برنداز کردم دیدم این طرز بیان و این نوع رفتار و این سلیقه در انخاب لباس به یک دیپلم ردی نمی خوره
فهمیدم سرکارم گذاشه و رفته تو فاز ظنز. این شد که چیزی نگفنم.
البته گفتم. اینو گفتم که فهم و شعور آدمها از زندگی و کار و دوستی مهمه نه مدرک
ولی پیداست که برام مدر
زندگی همینه! گاهی شیرین، گاهی تلخ. گاهی سفید، گاهی سیاه. گاهی رنگارنگ، گاهی هم خاکستری... وقتی که همه چیز باب میلت هست، حس می‌کنی خوشبخت ترین آدم دنیایی. حس می‌کنی کنار درست‌ترین آدم های ممکن قرار گرفتی. اما وقتی که اوضاع طبق سبک و سنگین‌های خودت پیش نمی‌ره، فکر می‌کنی همه چیز اشتباهه. همه تصمیماتت اشتباه بوده و آدم‌هایی که دورو برت هستن، اشتباه بودن... خاصیت زندگی اینه. یه وقتایی فکر می‌کنی تو بدترین وضعیتی که امکان رخ دادنش وجود داشت قرا
وقتی یک وبلاگی رو دنبال میکنی،یعنی میخونیش...خواهشا اینجا رو اینستا نکنید.اینجا شاید برای بعضیا حکم اینستا رو گرفته و دنبال فالو بک هستن...شاید تعداد فالوراشون مهم باشه.اما اینجا.توی این وبلاگ؛برای من تعداد خواننده هامه که مهمه...وقتیN نفر دنبالم میکنن،برام مهمه که تمام اون Nنفر نوشته هام رو بخونن.چون جدی جدی تصمیم گرفتم برای نوشتن،بهم کمک کنن برای بهتر شدن.پس خواااهشا دل این من رو الکی خوش نکنید.نمیخونید؟دنبال نکنید.اگه فقط  یک نفر هم نوشته
نوشته بود میتونی سر ریز بشی ب سمت عرفان و الهی و.. 
و میتونی آنقدر غرقش بشی و توجیه کنی اشتباهاتش رو و در اخر حسرت بخوری..
و انتخاب من؟
سکوت ..
حرف زدن شیرینه اما اونی ک نهایت میدی تحویل طبیعت اطرافت مهمه و من نمیدونم تهش چ خواهد شد..
#ش یا شایدم #آدم جدید از نوع شهر دلبر
یکی از سوالات جدی من اینه که واقعا نمیدونم ما تا چه حد در برابر حرف‌ها و روابط متقابلمون مسئولیم.
آیا فقط نسبت به نیت و بیان خودمون مسئولیم یا نسبت به برداشت طرف مقابل هم مسئولیم؟
اگر برداشت مخاطب مهمه، خب تا چه حد مهمه؟
نمیشه که من به کسی بگم بالای چشمت ابرو داری و اون بهش بر بخوره و من مسئول دلجویی ازش باشم. میشه؟
دیدین خیلی وقتها وقتی به کسی میگیم کارت اشتباهه و خیر سرمون میخوایم نهی از منکر بکنیم یهو جبهه میگیره و میگه دلمو شکستی؟
این نوع
بچه هاااااااا کسیییی نمیخواد آلبوم بخرررررهههههه......؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خیلی مهمه.....
شاید بخوام آلبوم بگیرم....ادمین کانال گفته اگه 6 نفرو معرفی کنید براخریدآلبوم تخفیف میدم بیاااااییین تروخدااااااابه کمکتون نیازززز دارم.....
ادامه مطلب
خیلی از مسائلی که سابق بر این به نظرم ارزش بودالان کاملا برعکس شده و در نظرم پشیزی اهمیت ندارن...
و وقتی با آدم هایی رو به رو میشم که اون مسائل براشون مهمه،سکوت میکنم و ازشون دور میشم و تو دلم میگم اونهام یه روزی میرسن به اینی که من بهش رسیدم...
با سلام
من سوالم بیشتر از خانم هاست ممنون میشم لطف کنن و جواب بدن. 
اگه من به عنوان یه پسر بخوام با دختری ازدواج کنم و از گذشته اش بپرسم چقدر احتمال داره که به من راستشو نگه؟، یعنی ممکنه تو همجنس های شما دخترها اینقدر آدم بی وجدان باشه که بخواد این قضیه رو پنهان کنه؟
تو اینترنت و سایت های مختلف مواردی رو میبینیم که دختران زیادی حتی تا داشتن رابطه جنسی قبل از ازدواج هم پیش رفتن و حالا یه خواستگار دیگه دارن و مشاور اون سایت هم بهشون توصیه میکنه ک
  ۲۷ آذر سال ۹۶، اولین بار و آخرین بار بود که با رضا صحبت کردم. می گفت کار #آزمایشگاهی شیرینی زیاد داره اما نمی شه در مورد تلخی هاش نگفت، گفتم چی مثلا؟ گفت این که یه روز صبح از خواب بیدار می شی و صبحونه پنیر گردو می خوری و یک و نیم لیوان چای داغ، لباس هات رو می پوشی و عطر می زنی و موهات رو اتومو می کنی و شونه می زنی بری #آزمایشگاه تا #تست چهارمت رو انجام بدی، اما می شی کاراکتر به فنا رفته ی #محمد_علی_جمالزاده توی داستان #کباب_غاز که هم غازش از دستش رف
۱. کتاب Harry potter and the order od the phoenix 1 ـو شروع کردم + یه قسمتایی از آهنگای سریال کره ای "مرد زیبا" رو شنیدم دوس داشتم 
۲. شیرینی تر کاکائو تلخ و زعفرونی بی نهایت نرم و خوشمزه و تازه که تا میذاشتی تو دهن آب میشد با نسکافه + مرغ دم کرده با سس زرشک
۳. پیاده روی تو بارون شلپ شلپی تو شب + تمیزکاری ماشین با شوهری [میبینم که کارام براش مهمه و قبولم داره]
یکی با حرف های یه نفر غریبه به بخش تاریک وجودش غلبه میکنه و میشه یه آدم مفید،اون یکی با کتک های پدرش هم غلبه نمیکنه و آخرش میشه جنایت کار.
یه ترم با شور و شوق میری سر کلاس چون معلمش کلی جذاب درس میده و بازی میکنین و یه ترم همه ش به ساعت نگاه میکنی که کی کلاس تموم میشه چون معلم مثل مدرسه درس میده.
ــ با من ازدواج کن.
+ «احیاء علوم‌الدین» غزالی رو خونده‌ی؟
ــ معلومه.
+ اگه تو خونه سوسمار باشه مشکلی داری؟
ــ آدم سوسماربازی نکنه دیگه چه تفریحی؟
+ دومیلیون رکعت نماز قضا دارم؛ می‌خونی به جام؟
ــ برم وضو بگیرم.
+ زبان مالایی بلدی؟
ــ کامل مسلط نیستم.
+ ببخشید، مالایی برام مهمه.
 
ـ از توییتر بهرنگ رجبی
امروز یه روز خیلی خوبیه.
می خوام استارت چند تا کار خوب رو از امروز بزنم.
برنامه ریزی و تلاش توی زندگی خیلی مهمه.
ماه رمضان مبارک هم کم کم داره از راه میرسه.
واقعا ماه خوبیه و حس می کنم یه رفرش اساسی توی اعمال ما ایجاد می کنه.
مخصوصا تلاوت قرآن، که چند وقتیه فراموشش کردم...
_______________________________________________
سه تا لیوان کافی میکس خوردم...
(در عرض یک ساعت)
وقتی به دنبال گرفتن یک سرویس یا خدمت هستی دوست داری همیشه بهترین ها رو انتخاب کنی. ملاک انتخاب می تونه تخصص، کیفیت، قیمت و خیلی چیزای دیگه باشه ولی در تعمیر پکیج فکر می کنم ملاک انتخاب باید کیفیت اجرای خدمات، سرعت اجرا و قیمت باشه. چون اگه خوب پکیج درست شه تا چند ماه گاهی تا چند سال دیگه مشکلی نداره، بعد اینکه سریع بیان و پکیج رو در محل درست کنن خیلی مهمه، چون معمولا آب سرده و خونه یخ کرده، نه میتونی حموم بری و نه خونه دماش مناسبه و برای کسایی ک
متد Select
 
این متد خیلی مهمه. کلا برای خوندن از دیتابیس از این متد استفاده میشه. یعنی هر کاری از قبیل سرچ و نمایش و اینا وظیفه این متد هست. مثل قبل، برای استفاده از این متد دو روش وجود داره:
 1. استفاده از متد "rawQuery"
 2. استفاده از متد "query"
 
ادامه مطلب
از این هم خوشم نمیاد که به هیچ جا بند نباشه طرف و به هیچ چیز اعتقادی نداشته باشه و هی این ور اون ور شه.
حالا خودم این جوریم ولی خب خوشم نمیاد.
ازون دسته قبلی‌ها هم که خوشم نمیاد.
نمی‌دونم از چی خوشم میاد.
حالا خیلی که مهم نیست.
آهان ازین که هی بگم مهم نیست هم خوشم نمیاد. پس چی مهمه. :‌)) 
راننده میگه بارون بند اومد .میگم اوهوم .باز میگه فقط دو روز آفتاب ه فردا و پس فردا باز بارون میگیره ...من یاد آب و هوای همیشه ابری اسکاتلند میفتم . گیرم قبول شدم. گیرم تونستم گرنت جور کنم. گیرم داییم اونجا برا خونه و اینا بهم کمک کرد.واقعا میتونم روزهای همیشه ابری رو تحمل کنم؟از ترس این که داییم بگه عجب آدم سطحی ایه این و کلا ازم نا امید بشه و اینا تاحالا ازش نپرسیدم 30 ساله چجوری اون روز های همیشه ابری رو تحمل کرده ؟
شاید مسخره باشه ولی شاید از مهم
دیگه نه محبت آدم ها برام مهمه و نه دشمنیشون.
باهرکس حد و حدود رو رعایت میکنم و هرگونه حس بدی رو رها میکنم و همون لحظه که میخوام حرص بخورم میگم که خدا این جنگ کار من نیست سپردمش به خودت و سکوت میکنم.
کتاب اسکاول شین اوایلش جذبم کرد وسطاش افت انرژی رو سبب شد و حالا در انتها داره تازه با جملات و فرهنگ و ادبیات ما همخوانی پیدا میکنه و میشه حرفاشو باور کرد.
دستام خواب رفته‌.
ذره‌ای می‌دونم چی درسته؟ نه.
ذره‌ای تلاش می‌کنم در جهت فهمیدن؟ نه.
حال دارم؟ نه.
خوش‌حالم؟ نه.
ناراحتم؟ نه.
مهمه برام چیزی؟ نه.
با خودم روراستم؟ نه.
حوصله‌ی چیزی رو دارم؟ نه.
اصلا ایده‌ای دارم چی کار دارم می‌کنم؟ نه.
اصلا کاری می‌کنم؟ نه.
این جا رو دوست دارم؟ نه.
جای دیگه‌ای رو دوست دارم؟ نه.
todo: add more useless q&a
آه... الکی سخت می‌گیرم. :)
در مورد آدمای حرفه ای یکم حرف بزنیم؟!
من چند وقت پیش حس کردم دوست دارم یه ساز یاد بگیرم و برای همین خیلی اتفاقی و یهویی با لباس بیمارستان رفتم توی بزرگترین سازفروشی این شهر! 
با استرس رفتم جلوی کانتر آقای فروشنده... گفتم سلام قیمت فلان ساز چنده و حرف شروع شد 
آقاهه شروع به حرف زدن کرد نه از اون حرفای مفت نه از اون حرفای آدمای مریض 
بدون نگاه جنسیت زده و یا دید از بالا به مبتدی برام اصول رو توضیح داد 
گفت بدون جاج کردن توضیح داد و من ذره ذره احساس
این روزا ضعیف ترین و افسرده ترین نسخه از خودم هستم .. فقط این نیست که حس کنم .. خیلی پر رنگ و واقعیهحمله های لعنتیِ عصبی .. حمله های عصبیِ لعنتیدوست دارم چشمام رو ببندم و تو هیچ "هیچ" دنیای دیگه ای بیدار نشماین هیچِ خیلی برام مهمه .. خیلی ..
گاهی برای حاج قاسم سه تا قل هو الله میخونم
انگار میشه قد یه ختم قرآن
امشبم که پنجشنبه...نیمه شب...
مثل همون وقتی که دلم خونه خراب شد
خدا رحمتش کنه
میگن رفیق شهید، شهیدت میکنه
خدا کنه راست باشه
و چیزی که همونقد مهمه اینه که خدا کمک کنه، حق الناس به گردنم نیاد، و از گذشته هم هرچی هست، به لطف خودش، ادا کنم
کاش بهتر زندگی میکردم...
کاش آدم بهتری بودم
کاش آدم بهتری بشم
سرِ صبح رفته بودم ازمایش خون بدم که ببینم وضعیت چطوره و اینا و داشتم به این فکر میکردم که چقدر سلامت روح و جسم مهمه که اگه ما این دوتا رو نداشته باشیم و هرچیزی داشته باشیم انگار هیچی نداریم و تصمیم گرفتم بیشتر مراقب خودم باشم .
میدونین توی بدن ما میلیون ها سلول وجود دارن که تنها دغدغه شون ماییم روا نیست که ازشون غافل بشیم 
فقط بغلم کن مثل اون روز،بدون هیچ حرفی،میخام تو این جهنم زنده بمونم،میخام ادامه بدم،مهم نیست که دیده نشدم مهم نیست که پذیرفته نشدم،مهم نیست که تحقیر شدم،ولی مهمه که تو الان کنارمی، لطفا دستامو محکم تربگیر،توی این جهنم جلوی همه محکم بغلم بکن.:)
یکی از دوستای نزدیکم یه روز که داشتیم خیلی صمیمانه با هم حرف می زدیم، گفت چرا مطلب مینویسی و وقتت را تلف می کنی! می گفت مگه مهمه که این چیزها را توی وبلاگ بنویسی؟ مگه اصلا کسی می خونه؟
 
راستش تنها جوابی که دادم و بسیار راضی کننده برام بود این بود که تو چرا مطلب نمی نویسی؟ تو چرا وبلاگ نداری؟ تو اگه ننویسی فرقی داره؟
 
به نظرم جوابم براش قانع کننده بود، چون دیگه ادامه نداد.....
یکی از عجیب ترین های زندگیم اینه که کسی که تا چند مله پیش حالش از من بهم میخورد الان شده کسی که حالم براش خیلی مهمه، پیگیر احوالمه،نصیحتم میکنه، راهنماییم میکنه،ادبیات صحبتش خیلس مودبانه شده 
و من همونم که بودم مهربون یا خشن 
بی ادب یا با ادب
من همونم
چرا؟؟؟
تجربه بزرگی بود
اما زمان مشخص کنندس
تنها چیزی که میتونه منو تخریب کنه قضاوت کردن منه
 
 
 
شاید برای شما هم اتفاق بیافتد
 
 
تمام
داشتن یه خانواده خوب برای پیشرفت تو زندگی خیلی مهمه 
حتی خانواده متوسط هم خوبه 
نداشتن خانواده ای که تو رو ساپورت مالی و روحی بکنه برابر با نابودی و انتهای اون شخصه...اگه اون آدم ازدواج نکنه شرایط سخت تر میشه 
شرایط حادی رو دارم سپری می کنم. 
نه می تونم بی خیال بنیامین بشم و نه می تونم یه عمر رو برای رسیدن بهش تلف کنم ...
خدایا خودت کمکم کن
طرف میگه: حسابش از دستم در رفته که گفته بودم میخوام و میشه..    ولی  یکی دو نفر که به تو بگن حالا این نه یکی دیگه..  یا این نه!    کوتاه میایو میگی باشه این نه!؟
 منی که 1000 بار میگم و هستم.   چی بگم خانومم؟     1000 بار خواستن من کمتر مهمه..  به ازای  هر بار گفتن "نمیشه"ی بقیه،  من 100 بار بگم میشه و میخوام.. 
"یعنی اگه من  جای تو بودم نمیتونستم بگم نه!"  
حد اقلش میگفتم نمیتونم بگم نه
میخواستم از پسرا بپرسم که تو ازدواج چقدر سن دختر براتون مهمه؟
چرا تو ازدواج پسرا با هر سنی همیشه میرن دنبال دخترای کم و سن و سال؟چرا برای ازدواج دخترا تاریخ انقضا وجود داره ولی برای پسرا وجود نداره ؟مگه از زندگی در کنار همسر ارامش نمیخواین به نظرتون دختر کم سن و سال که ممکنه با شما از نظر دیدگاهی و فرهنگی یه نسل تفاوت داشته باشه میتونه همراه و ارامشگر زندگی شما باشه یا شما بتونین ارامشگر اون باشین؟
 
امروز رفتیم در ارتفاع علوم‌اجتماعی و راجع به عشق صحبت کردیم ،،،
من به مائده گفتم قضیه شکست عشقیم رو...
و چقدر تلاطم حس میکنم در خودم ...
بگم بهش ، نگم بهش ؟
ظاهر مهمه ، مهم‌نیست ؟
عشق فرقش با دوست داشتن چیه؟
فراموش کنم ، نکنم؟
 و انقدر عشق رو برای خودم دست بالا و در دسترس در نظر گرفتم که فکر کنم هیج وقت هیچ عشقی رو تو زندگیم تجربه نکنم...
عشق که میگم‌منظورم احساس دو طرفه است ...
۲۴ اردیبهشت ۹۸ 
من برای ازدواجم به زیبایی اهمیت نمیدم، فقط در این حد که ازش بدم نیاد، یا اینکه به پول پدرش و شغل پدرش هم اهمیت نمیدم، همین که حلال باشه کافیه، ولی خوب چیزهای دیگه برام مهمه، اما این جور چیزها رو سخت میشه از رو ظاهر تشخیص داد.
مثلا شما میتونی زیبایی و ثروت یه پدر رو از روی ظاهر و زندگی دختر تشخیص بدی، اما هوش و شعورش رو چطوری میتونی متوجه بشی؟، کسی که اونم براش ظاهر مهم نباشه، اما مثلا تحصیلات مهم باشه، اهل فیلم و سینما و مدل نباشه، ولی دنبال ع
اقا یکی که به پشمشم نیست ب اقای مهری کنکور اسان است زنگ بزنه بگه کی گفته میخوایم بات کار کنیم که تازه رتبه دو رقمیم نشیم تازه شرطم میذاری یک ساعت و نیمم مخ ادمو میذاری تو فرقون ک بگی خیلی خفنی و خفنین و اینا!!؟؟ تازشم!!! م اگ مشاور میخاسم همون تابستون میزنگیدم باو. بیا بروووو ://// یه فیلم خاسیما! اه :| ینی تازه وقتشم مهمه براش! 
م سرم درد گرفته :/ 
من عاشق کادو پیچ کردنم
این واقعا خوشحالم میکنه
اما باید وقت داشته باشم
از کار هول هولکی بدم میاد!
و وقتی هم هدیه میگیرم خیلی برام مهمه که رسمی و با بسته بندی تحویلش بگیرم
از چیزی که بذارن تو یه نایلون بهم بدن انقد بدم میاد که خودمو کنترل میکنم چیزی نگم
گاهی موفق میشم
سلام این یه پست موقت که ازتون راهنمایی می خوام
من میخوام یه mp3 player خوب بخرم مشخصاتی که ازش می خوام اینکه صفحه نمایش داشته باشه،شارژ رو به مدت بالایی نگه داری کنه و کیفیت صدا ی متوسط به بالایی داشته باشه و قیمت اون برای من خیلی مهمه قیمتش از ۱۰۰ هزار تومن پایین تر باشه.
شک، فاصله آدمو با ایمان زیاد می کنه در ابتدا. ولی وقتی که جوابشو پیدا کنی، از قبل هم نزدیک تر می شی، مطمین تر می شی.اینه که مهمه کِی، و به چی شک کنی. 
اگه بشه راهی پیدا کرد که شک کرد و از ایمان هم فاصله نگرفت، اون دیگه چی بشه!
در اصل، می شه شک نکرد، ولی سوال کرد. این دیگه فاصله هم ایجاد نمی کنه. همون مهسایی که بودم:عینک_آفتابی.
ولی باید مراقب بود، چون اگه تو سوال گیر کنی، تبدیل به شک می شه و اونوقتتتتت از ایمان فاصله می گیری.
از خودت!!
دیشب اینقدر خسته بودم سرمو رو بالش نذاشته خوابم برد. کلی حرف داشتم که بزنم. هنوزم دارم اما وقت ندارم :/ میخواستم بگم دوسال پیش به این فکر میکردم که چهار سال دیگم کجا میخوام باشم. حالا نصفش گذشته و خیلی چیزها تغییر کرده هنوزم فکر میکنم دو سال دیگه کجا هستم. اما دلشوره امروزم اینه که امشب کجای کارم. میتونم از پس روزم بر بیام یا نه. تنبلی دست از سرم بر میداره یا نه دیروز روز خوبی بود. بد کار نکردم اما من هر روز صبح دلشوره ی روزی که قراره بگذرونمو دار
 ژینا دوست دختر سابق شادمهر دوباره با شوهر سابقش رجوع کرد و پیجش پر از نمایشیه از خوشبختی و جالبه ک این دقیقا حس میشه ک همش نمایشه .شادمهرم ک رفته سفر ی جایی شبیه بهشته.
اگر بخام سخت نگیرم و اصل قضیه رو کلا زیر سوال نبرم. دو روزه دارم ب ملاکهای ازدواج فکر میکنم. و ب این نتایج رسیدم:  پولدار باشه رقصنده باشه. مهارت سکس داشتع باشه.الکی هم نگید پول خوشبختی نمیاره. چرا اتفاقا برا خوشبختی پول لازمهاون رقصنده بودنم یعنی کارش این باشه شاااااید این مو
اینکه تو چه وضعیتی بودی و از کجا شروع کردی مهم نیس.مهم اخرشه که برسی به مقصدت.اصن مهم نیست چه جوری میرسی به اخرش.تو بهترین مدرسه بودی اما تهش سال اول نشدی یکیم یه مدرسه گند بود ولی شد پس تعمیمش بده به همه چی انقدر ناراحت نباش که بقیه چه قدر بالان اخرش مهمه که کی جمعش میکنه.تازشم بخوای راستشو بدونی تهشم هیچی نیست.
مهم اینه که وسطش، تو مسیر حالت خوب باشه.اخرشم خوب تمومش کنی.(البته بعضیا میگن بازم اخرش مهم نیست.من فعلا به این درجه از عرفان نرسیدم.پ
‏گاهی آدم به یه سراغ گرفتن ساده ست که زنده اس، اینکه بفهمه واسه یکی مهمه، اینکه بفهمه بود و نبودش واسه یکی فرق داره، اینکه بدونه بین اینهمه آدم جور و واجور لااقل تو دل یکی جا داره، سراغ بگیرین از آدمایی که دوسشون دارین نزارین از درون بمیرن.چه حرف جالبی!!! نذاریم از درون بمیرن...!
سلام حقیقتا بعد از سربازی بدنبال کسب تجریه های جدید بودم
حقیقتا زندگی کارمندی هم بد نیست 
هر کاری بدی و خوبی خودش را دارد 
انسان باید از درون بجوشد 
خلاقیت داشته باشد 
این خیلی مهمه
فعلا در حال فرار از زندگی کارمندی بدنبال پیشبرد یک کسب و کار اینترنتی در بستر وب هستم 
و دارم روی آن کار میکنم  انشالله خداوند کمک کند 
 
وقتی عینک می گذاشت، درون افراد را می شنید! عینک را به روی چشم گذاشت:- معیارهای شما برای ازدواج چیه؟
+آیفون X، عینک دودی و 206! هر سه تا با هم!
به طرز عجیبی این دیالوگ در موردهایی که اقدام کرده بود تکرار می شد. چرا قدیم ها این جور نبود؟ عینک را برداشت. برای اطمینان:
-می شه مصداقی تر بفرمایید؟!
-بله. منظورم اینه که آرامش خونه رو با هیچ چیز دیگه ای عوض نکنه. همیشه صادق بودن مهمه، حتی اگه باعث دلخوری طرف بشه...
دخترم، وقتی که مخصوصِ نمازه رو صرفِ هر کاری غیر از نماز خوندن کنی بی برکت می‌شه. غذات بی برکت میشه، ظرف شستنت بی برکت میشه، تلفنت با دوستت بی برکت میشه، اگه خرید کنی یا جنست برات اونطور که باید کار نخواهد کارد، یا فروشنده بهت گرون میده ، یا یدفه خنگ میشی یچیزی میخری که اصلِ خریدش اسرافه. 
کلا اینو به عنوان یه قاعده کلی بدون. برکت خیلی مهمه مامان جان!
وسیله نقلیه عمومی، BRT
کنار یک صندلی دونفره ایستاده بودم. رو به آفتاب 
سرم توی کتاب بود. 
احساس گرما کردم یک لحظه، خودم رو باد زدم
خانمی که کنار پنجره بود و شالی نسبتا آزاد روی سرش بود، رو به من گفت: خیلی هوا گرم شده.
گفتم بله. و حدس زدم که این جمله آغاز یک گفتگو باشه.
پرسشگرانه ظاهرم رو بررسی کرد.
ضدآفتاب روی صورتم سنگینی می‌کرد. دستمال کاغذی از کیفم درآوردم و کرم رو پاک کردم. 
با دقت نگاهم می‌کرد. مدتی سکوت بود. تا به زبان اومد و گفت: این ساق ها ه
فکر کنم از این آهنگا لذت نمی‌برین اگه:
آهنگ انگلیسی گوش نمی‌دین.
ریتم آهنگ خیلی براتون مهمه و به متنش اهمیت کمتری می‌دین.
پانک و آلترنیتیو و راک و اینا دوست ندارین.
 
پیشنهاد می‌کنم گوش بدین اگه:
برعکس همون چیزایی که بالا گفتم بهتون =)
ادامه مطلب
خب این رای گیری دیگه واقعا مهمه
https://namesns.com/m/entertainer/rank_list.html?cate=1&cate2=2&gender=1
تو این رای گیری هم تو قسمت گروه ها و هم در قسمت بازیگرا پسرا کاندید شدن
تو قسمت بازیگرا ته ته نامزد شده*_*
که متاسفانه کلا خیلیییی عقبیم
اینم یادتون باشه که هر سی ثانیه امکان رای دهی وجود داره
پس دست بجنبونین و پسرامونو ببرین بالا
آرمی..فایتیییینگ!
هوای خوب توی تهران غنیمت بزرگیه. و نکته جذابش اینه که، هوای خوب تهران، از هوای خوب شهرهایی که دیدم، بهتر و دلنشین‌تره! امروز از همون غنیمتی‌هاست. هوای فوق‌العاده‌ای که هوای درس خوندن رو از سرم پروند و من رو به خیابون‌نوردی کشوند. هرچند کوتاه بود.
هفته‌های مهم و عجیبی پیش رو دارم. برام مهمه که بتونم هوای دلم رو، غنیمتی کنم؛ و این غنیمت آبی رو حفظ کنم. 
دعام کنین خلاصه :))
سلام
امشب دومین شب از شب های قدره
ماه رمضون امسال برای من خیلی سریع گذشت ، شاید امسال توفیقم اینقدر کم شده که نتونستم اونطور که باید از این ماه استفاده کنم.
وبلاگ جدید رو برای نوشتن انتخاب کردم اما مهمه نوشتن برای خودم یا همه اونهایی که میبینن.
ویژگی های اینجا امنیت و پایداریشه.
باید برم ، برای نوشتن بر میگردم
۵ خرداد ۹۸ ساعت ۲۲:۱۶
حمید
تقریبا دارم ایمان میارم که اگر چیزی رو بخواهیم و در مسیرش تلاش کنیم بهمون می‌دن. در واقع اون تلاشه مهمه. شاید خیلی هم رو اسلوب و منطق نباشه، ولی بالاخره یه روزی یه وقتی، یهو جهش می‌کنی. جهشی که خودتم می‌فهمی یه ذره بلندتر از قدمهاییه که قبلا برداشتی. اونجا بهت عنایتی شده. عطیه‌ای داده شده... حتا در زمینه فهم. اگر واقعا بخوای، بهت می‌دن.. 
عقلم قد نمیده به چراییش. فقط چندبار تجربه کردم. بنظرم قاعده قشنگیه. معنای خوبی داره
اگر از فهم و شعور دختری خوشتون بیاد اما زیبایی اش 55 باشه از 100... چیکار میکنید؟
مخصوصا که مادرتون مخالف باشه و بگه اصلا خوشم نیومد و صدتا ایراد روی ظاهر بزاره و براش هم اصلا شعور و فهم مهم نباشه.
یعنی مهمه اما همه رو یه جا با هم میخواد.
خب اون دختری که خوشگله صدتا خواستگار رنگ و وارنگ داره، هیچوقت زن پسر آس و پاسی مثل من که هیچکس پشتش نیست نمیشه. نمیدونم چرا به این چیزا فکر نمی کنند!
سلام رفقای گل حامی تحصیلیامیدوارم هر جایی هستین حالتون عالی باشه
بعضی وقتا بچه ها میان میگن که آقای افشاریان ما اصلا انگیزه نداریم برای درس خوندن نمیدونیم چیکار باید بکنیم ، اصلا نمیتونم سمت کتابا برم و اصلا حوصله درس خوندن ندارم !!فقط یک جمله میتونه جواب همه ی این سوالات باشه ، اونم اینه که هدفت چقدر برات مهمه؟!اصلا برای خودت هدفی انتخاب کردی که بخاطرش تلاش بکنی ؟!به هدفی که اتخاب کردی باور قلبی داری ؟ از ته دلت با تمام وجودت میخوایش ؟ببینی
هدف
هدف تو زندگی خیلی مهمه، اهداف هر شخص نشان دهنده شخصیت و خواسته‌های درونی اوست که حالات بیرونی او را شکل میدهد. نداشتن هدف از شما یک انسان بی هویت و پوچ میسازه که همیشه در حال زندگی کردن با حرف بقیه است،‌ داشتن هدف‌های مشخص باعث میشه شما بتونید با ایجاد مسیر گام به گام و همچنین سعی و تلاش به نتیجه مطلوب برسید.
پ.ن: امرور تولد فرزاد کارخانی یکی از همکاران قدیمی ام در تیم لحظه نگار است. از نظر من خیلی مهمه که به انسان‌ها تولدشون رو به موقع تب
من با پسری درارتباطم به قصد ازدواج، این آقا دو تا دندون نداره فکر کنم کشیده، میخنده کاملا مشخصه،  نمیدونم این رو چطوری مطرح کنم که ناراحت نشه، راستش برای من بهداشت دهان و دندان خیلی مهمه، شاید بعضی ها که متنم رو بخونن بگن ایراد الکی میگیرم، ولی برای من خیلی مهمه، الان پولش رو داره که دندونش رو درست کنه، چطوری بگم بهش که بهش برنخوره؟
مرتبط:

آقایون شما نگاهتون به کدوم دسته از دختر ها مثبت هست؟
ازدواج میکنی که به رابطه جنسی برسی؟!
علت تناقض ه
باید فراموش کنم یه سری چیزها رو. یه سری چیزهای مستمر که یه زمانی خیلی مهم بودن. 
وقتی مقدمه ی یه فراموشی فراهم باشه، کم کم آدم میتونه فراموش کنه. میتونه فراموش کنه. همین مهمه. این که بشه فراموش کرد. چون باید بشه.
امروز نسبتاً زود بیدار شدم و خوبه، الان خسته‌م. یه مقدار ریگ روان میخونم و کم کم کم کم میخوابم.
شیر رامک عالیه، بقیه ی شیرا گُهن (شاید میهنم بد نباشه. یه مدته نخریدم یادم رفته).
 
دنیا جای بدیه ولی ارزش جنگیدن داره:)
خب ما اول باید بدونیم که نگرشمون نسبت به خودمون چیه؟ روان‌شناس‌ها اسم این رو می‌ذارن خودپنداری. یعنی تصوری که از خودمون داریم و چیزی که توی ذهنمون ساختیم از خودمون. این‌ که چه‌قدر زیبام؟ چه‌قدر باهوشم یا هرچیز دیگه‌ای. و خب می‌دونیم دیگه؟ اکثرمون تصور درستی از خودمون نداریم!
این‌جا چندتا از عوامل این‌ که چرا ما این تصورات اشتباه رو داریم نام می‌بره.
یکیش مدرسه‌ است که فقط دو هوش ریاضی و حفظی رو در ن
ثبت وقایع خیلی برام مهمه.
انگار میترسم که خوشی خاطره هام تموم بشه
زودی ثبت شون می‌کنم.
حتی ناراحتی هام هم
افکارم رو هم...
دیدید یه سری آدم ها از همه چیز عکس میگیرن؟
من همه چیز رو می‌نویسم!
گاهی وقت ها هم به خودم میگم فازت چیه؟ مگه میخوای رمان چندفصلی چاپ کنی؟ 
ولی باز هم می‌نویسم:)
آخه هر وقت نوشته هام رو میخونم میگم چه خوب که نوشتم! 
و در نتیجه علی رغم فرصتی که ازم می گیره، علی رغم اینکه یه جورایی وابسته شدم به نوشتن، ولی باز هم می‌نویسم!

از بی
آچو گفت میدون حسن آباد سوخت. گفتم خب. گفت اون گنبد خوشگلا هم سوختن. گفتم خب میسوزن دیگه. مگه کلیسای نتردام نسوخت؟ مگه تخت جمشید نسوخت؟ همه چی یه روز میسوزه، یه روز داغون میشه، نابود میشه. چه فرقی میکنه حالا یا صد سال دیگه؟ آدما خیال میکنن اگه یه چیزی رو بسازن و تا ابد بمونه که تازه نمی مونه هم، در واقع خودشون باقی موندن. میگه خب همین مهمه دیگه. میگم کجاش مهمه؟ هزار سال نه، صد سال دیگه چه فرقی میکنه چی از کی مونده؟ هیچکس اون آدمای صد سال قبلو نمیش
بیشتر از بالا و پایین کردنِ کلماتی که میخوای بگی،
در مورد زمانِ گفتنش دقت و تامل کن!
گفتن نابه‌هنگام صحبت‌های دلنشین هم گاهی مخاطب رو منزجر میکنه،
و حتی گفتنِ نابه‌هنگام حرف حق، میتونه مخاطب رو به راه باطل سوق بده...

+به این مورد در رفتارهامون دقت کنیم. خیلی مهمه. بیان حرفها و ارائه واکنش‌ها به صورت ناگهانی و بدون موقعیت‌سنجی یکی از رایج‌ترین و مهمترین آسیب‌های ارتباطی در جامعه ماست..
نویسنده : اشکان ارشادی 
به نام خدا 
با نظر خودتون منرو یاری کنید و یا بینش خود رو درج کنید. درج نظر بصورت عمومی مهمه و اینکه سعی می‌کنم ، در اسرع وقت جواب بدم. 
نظر همه برام مهمه! 
زمان ما اینگونه نبود ، اصلا عشق و عاشقی به این معنا نبود یعنی اصلا نمی دانم چه بگم ؟ زمان ما یه جورایی همه باید خفه خون می گرفتند و اگر چیزی بود، نمی شد همینجوری بازگو می شد. باید کلی مقدمه چینی می شد ، اینگونه نبود!  یعنی مثل امروزه نبود. 
واقعا یه سوال در ذهنم مانده که
مطمئنم که اتفاق بدی افتاده. اتفاقی مثل شناخته شدن، دیده شدن، درک شدن. برام مهمه؟ نه. فقط امیدوارم که تموم شه. این بخش از زندگی برخلاف میلم (یا شایدم دقیقا با میل خودم) بیش از اندازه کش اومده. وقتشه از این برهه‌ی فاکد آپ گذر کنم. با اینکه وابستگیا دست و پامو بستن. باید سنگامو با خودم وا بکنم. می‌خوام یا نمی‌خوام؟ همه چی برام یه بازیه؟ کاش یکی بود از بیرون میزد تو گوشم تا حواسم سر جاش بیاد. گیج و سردرگمم.
مطمئن نیستم.
می‌خوام یه مشت بزنم تو صورتم.
یه حس درونی میگهتو نمی تونی، دیر به خودت اومدی و دیر شروع کردی، خیلیییی دیرِ برای جبران و رسیدن به موفقیت
اما یه حس دیگه میگه
اگه تو واقعا بخوای، اگه هدفت برات مهمه، توی این زمان کم هم میتونی همه چیزُ جبران کنی...تو میتونی عالیترین بشی...

#کی بشه این ناامیدی و این بی انگیزگی از زندگی من بره بیرون...:/
##من میتونم! میتونم بشم اون چیزی که میخوام و اون چیزی که ازم توقع دارن(از خودم توقع دارم)
+ تصمیمم رو گرفتم. می‌رم انسانی. 
- انسانی، یا فرهنگ؟
+ انسانی!
- سولویگ، فرهنگ نمی‌تونی بریا. 
+ بابا می‌دونم!
- خب چرا ناراحت می‌شی؟
+ ناراحت نمی‌شم که نمی‌تونم برم. ناراحتم که فکر می‌کنید من خنگم. نفهمیدم همون دیشب که توضیح دادی!
- دیگه خودت دیدی که. نمی‌شه این جوری. 
+ مهم نیست. 
پ. ن. ولی یه چیزی تو دلم می‌گه مهمه. می‌گه نمی‌خواد سه سال بعدی‌شو تو این قبرستون ادامه بده. هرچع‌قدر هم بگن که مدرسه اون قدرا هم مهم نیست و مهم خود آدمه، مهم بودن م
هوا تاریک بود و من بعد از ساعت تأخیر رسیدم خوابگاه. رانندهٔ ترمینال، ماشین را نگه‌ داشت تا مدارکم را به نگهبانی نشان دهم. بلیط و کارت دانشجویی به‌دست وارد اتاقک نگهبانی شدم و سلام کردم. آقای نگهبان جوابم را داد و کارت دانشجویی‌ام را خواست و بعد در یک دفتر شروع به نوشتن اطلاعاتم کرد. اسم و فامیل را نوشت و رفت سراغ رشته. خودکار آبی‌اش را که روی کاغذ کشید، نتیجه‌اش این بود: ادبیات فارسی! لبخند زدم و با تاکید گفتم: «زبان و ادبیات فارسی» سرش را با
معروفه که سه نوع صبر وجود داره. صبر بر معصیت، مصیبت و طاعت. اما برخی معلمین اخلاق معتقدند که یک نوعِ چهارمی هم از صبر وجود داره که بسیار مهمه. صبر بر "نرسیدن به نتیجه".
این دنیا، محل به نتیجه رسیدن نیست و حتی ظرفیت کافی هم برای ارائه پاداش و مکافات حقیقی نداره. اینکه همیشه به وظیفه‌مون درست عمل کنیم ولو اینکه به نتیجه دلخواه نرسیم، حقیقتا صبر زیادی می‌خواد. 


ادامه مطلب
 
 
استادت رو پاس میکنی؟ برای همه دانشجوها نمره خوب گرفتن و پاس شدن خیلی مهمه و برای اینکه بتونی از یه استاد نمره خوب بگیری علاوه بر درس خوندن و تلاش باید استادت رو بهتر بشناسی،‌ مثلا بدونی چطوری امتحان میگیره، چیا براش مهمه، اخلاقش چطوره، حضور غیاب میکنه یا نه!
اینجاست که اُستادیو بهت کمک میکنه تا نظر بقیه رو مورد استادت بخونی و بتونی از تجربیاتشون استفاده کنی. خودتم میتونی بری نظرت رو در مورد استادت تو اُستادیو ثبت کنی و به بقیه کمک کنی!
پ
دیروز جلسه‌ی اول کلاس گیتار با عری بود. نمیدونم ممد بفهمه چه واکنشی نشون میده. شاید بهتر بود قبل از اینکه با پشمینه پوش و خط مشکی هماهنگ میکردم بهش میگفتم ولی خب اتفاقیه که افتاده. پریروز سر یه موضوع کوچیک واکنش بدی نشون داد. با گذشته‌ای که اتفاق افتاده حق داره به راحتی شک کنه ولی نه در مورد من اخه! تنها چیزی که برام مهمه اینه که خوب جدا شیم. چند سال دیگه که به روزای دانشگاه نگاه میکنه از یه نفر حس خوب بگیره. ترجیحا اون ادم من باشم :) حالا گذشته ا
سلام
من یه دختر هستم، چند ماه پیش با آقا پسری وارد آشنایی ازدواج شدیم، ایشون خیلی مصمم به ازدواج با من بودن، منو خیلی دوست دارن منم ایشون رو واقعا دوست دارم، راستش قبل ایشون اصلا قصد ازدواج نداشتم وقتی ایشون ازم خواستگاری کرد بخاطر اینکه ازشون خوشم میومد باهاشون آشنا شدم . 
اگه با ایشونم ازدواج نکنم دیگه قصد ازدواج با شخص دیگه ای رو ندارم، ولی این وسط مشکلی وجود داره، مشکلم مربوط به یکی از اجزای بدنم هستش که یه جور زیبایی واسه ی خانم ها حسا
سلام
دوستان یه سوالی رو میخوام مطرح بکنم که خیلی وقته که ذهنم رو درگیر کرده و هر بار که موقعیت های ازدواج برام پیش اومده بشدت از این مورد که هنوز به نتیجه ای نرسیدم اذیت میشم.
اولا که مسائل اعتقادیم برام مهمه و در مورد ازدواج هم مسائل همسرداری و تربیت فرزند بسیار برام مهم ان!
انقدری که اگه ببینم امر غیر ضروری داره باعث نارضایتی همسرم میشه یا در روند زندگی مشترکم اثر منفی میذاره بدون درنگی ازش میگذرم.
مثلا من وجدانم قبول نمیکنه که صبح ها همسرم
 
 
آخرین باری که انقدر به کارام فکر نکرده بودم یادم نمیاد! یعنی یه آدم میتونه انقدر تنزل کنه! همینقدر احمقانه!
یاد حرفای استاد می افتم که داشت اصول کار یاد میداد، میگفت چقد این گزینه مهمه!
*خودشیرین
مخلوطی از تنفر و ترس و حس ناپاکی و رانده شدن 
 
یاد رفقای قدیم افتادم...
من بی معرفتم، شما دیگه چرا؟
یادش بخیر یه زمانی گفتگوها داشتیم! من انقد بهت سر میزدم، تو نباید یه بار بگی برم ببینم چه مرگشه؟ دستشو بگیرم؟ قدیما بامعرفت تر بودی... میدونی الان چق
من دو حرف تو گلوم گیر کرده نگم خفه میشم.ممکنه بعضی هاتون خوشتون نیاد..
چرا اونایی که چند سال از کنکورتون گذشته همه بلااسثناء میگین کنکور چیز مهمی نیست؟یه مرحله کوچیکه میگذره؟ همتون میگین  بعداً میفهمی که اینطوری نبوده که تو فکر می کردی.
اتفاقا کنکور خیلی هم مهمه.کسی که در آرزوی پرستار یا دارو ساز یا پزشک یا مهندس عمران و معماری و برق  وکیل چه میدونم هر رشته ای که دوست داره باشه..کسی که هر شب با بغل کردن گوشی پزشکیش میخوابه..کسی که تو این یه سال
چقدر چقدر به خودم سخت میگیرم سر موضوعات الکی
چقدر نظرات آدما و رفتارشون برام مهمه
چقدر از اونایی که دوستشون دارم توقع دارم
چقدر منتظر آدمام
چقدر به خودم سخت میگیرم
چقدر گریه میکنم
چقدر دل بابا و مامان مهربون و نگرانم رو خون میکنم الکی
چقدر تو این زندگی اذیتم
چقدر یادم رفته لذت بردن رو
 
چقدر خوب بلدم خودم رو ناراحت کنم،الکی،الکی!
*از عجایب روزگار اینکه یکی از توییتری‌ها، دیشب بهم پیامک داده و نگرانم شده. گفت خبرهای خوبی از استان‌های غربی نرسیده، سعیده خوبی؟ گفتم تنها خطری که اینجا منو تهدید می‌کنه گرگه. همین. :))) 
 
* دیروز سوار قطار رجا شدم. چون فکر می‌کردم جاده برفیه و خطرناک. پس با قطار اومدم خونه و انقدر قطارهای تهران- زنجان رجا بی‌کیفیته که از خستگی داشتم جون می‌دادم. تا رسیدم هم رفتم مطب دکتر. بهم گفت نوبت بعدی تابستون می‌بینمت. گفتم یعنی سه ماه دیگه؟ :)))) گفت تا
خیلی وقتها میخوام به جایی پناه ببرم دقیقا مثل اینجا. مثل وبلاگ. جایی که آدم ها نه بر اساس زیبایی و ثروت باباشون (شبیه اینستاگرام) نه بر اساس تعداد ریتوییت و هجوگویی هاشون(شبیه توییتر) نه بر اساس تعداد اعضا و تبلیغات کانالشون(شبیه تلگرام) دسته‌ بندی و رتبه بندی نمی‌شن، جایی که فقط مهم خودت بودنه و این خود اصلا شناخته نمیشه و صرفاً چیزی که مینویسی مهمه.
.:میرزا کوچکی:.
(شروع دوباره)
حالم از همه روزای زندگیم بهتره!
با این که آلرژیم عود کرده و ولم نمی کنه ولی بسیار خوبم و خوشحالم که دنبال رویاهام هستم و در صلح با خودم و محیطم و .... هستم.
یه گروهی راه انداختم و دارم به توانمند سازی شهروندان کمک می کنم. 
اگه نمی دونید چرا این کار مهمه حتما کتاب "چرا ملت ها شکست می خورند " رو بخونید. 
اگرم نمی تونید این کتاب رو پیدا کنید و بخرید می تونید از طریق فیدیبو اقدام کنید . 
لینک کتاب در فیدیبو
امروز استاد الگوریتمم رو برای یک پروژه‌ای دیدم که به تازگی فول پروفسور امیرکبیر شده بود (در سن کمی شاید پایین‌تر از حد معمول میانسالی) و واقعا براشون خوشحال شدم! بعد از تبریک، گفتم درجه بعدی‌ای توی این زمینه شاید وجود نداره که براتون طلب کنم. خیلی متواضعانه گفت درس و دانشگاه که مهم نیست، انسان بشم مهمه
منش و ادبیات این آدم‌ها که بعد از رفتن راهی و بدون ژست چیزی می‌گن همیشه من رو مجذوب خودش می‌کنه و روحم رو جلا میده. 
این وبلاگمه و بجز اینجا جایی رو ندارم حرفای دلمو بزنم
پس مجبورم یه جور خودمو خالی کنم
پست قبلی گفتم برام مهم نیست حقیقتا ته دلم یکم مهمه،مهمه بدونم کی اینارو میگه!
مامانم حدسش روی یکی از اقوامشه
این قومشون من تا به امروز فکر میکردم یک درصدم من توی زندگیشون اهمیتی ندارم
چند تا دختر داره
فقط یکشون دانشجوی دکتری یه رشته هست که اصولا اینده شغلی انچنانیم نداره:) و کلن هم همه دختراش دانشگاه دولتی نبودن
بقیه توی کارای زیبایین
ولی درعوض هم خودشون هم
بیرون نمیتونم برم چون مطمئن نیستم مها کلید داره یا نه :( فکر کنم سر کلاسه چون بهش پیام دادم جوابمو نداد. هنوز فکرم تو فرانسه چرخ میزنه. راستش ادم گاهیم باید واقع بین باشه حتی اگه تخیلش مثل من قویه. خب ادم این حقو داره که حسرت بخوره یا ارزوی چیزی رو داشته باشه اما حقیقتم بد نی انگار به ادم تلنگر بزنه شاید طرف تلاششو بیشتر کنه. دلم میخواد تهران قبول شم فلسفه و دانشگاه تهران. اما دانشگاهای دیگه هم تو ارزوم هستن یعنی کلامو انگار باید بندازم هوا هر ک
تا آخر بخونید .. خیلی مهمه
 
ما یه مشکل خیلی بزرگ داریم!!! جون هر کی دوس داری بذار توی سایت به آرمی ها بگو هشتگ ترند کنن! حتما فهمیدین تهیونگ از بعد مرگ مادربزرگش مثل قبل نیست و اون یه سال اول عادی بوده ولی بعد از اون نباید یکم بهتر بشه حالش؟ ما میبینیم که روز به روز لبخند از روی لباش محوتر میشه... با هیت هایی که توییتر با اکانت فیک آرمی میذارن(که هیترن) و یه سری سولو استنا که از گروه بیرونش میکنن احتمالا بدجور شکسته شده و میدونم همه اعضا اینو تجربه
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به همه شما خوبان
شب قدر است و شب بازگشتن به سمت خدا. خدا همه چیز را می بخشد جز حق الناس را! حق الناس مهمه... خیلی چیزا رو از آدم می گیره... 
خیلی بدی کرده ام خواسته یا ناخواسته اش مهم نیست. بدی های داشته ام. اشتباهاتی داشتم.... دستم به خیلی ها شاید نرسد حلالیت بگیرم اینجا محل خوبی است برای حلالیت طلبیدن . حلالم کنید ! با تمام استخوان بودنم ازتون میخوام حلالم کنید اگه نمیبخشید بگویید دقیقا چه کنم که ببخشید. ازتون ممنونم. 
 

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها